خاطره

در شب عملیات والفجر 5سال 62 رزمندگان شهرستان کنگاور در گردان بدر از تیپ نبی اکرم(ص)

به فرماندهی آقا نورخدا مشغول خدمت بودند و محور عملیاتی محوله به گردان، آزادسازی قسمتی

از خاک میهن اسلامی وارتفاعات مهم چغاعسگر در منطقه عمومی مهران بود.هنگام عملیات در

ساعات اولیه عملیات رزمندگان مواضع خود را تصرف و شهید فریدون خزایی با تیر مستقیم دشمن

از ناحیه سر مجروح و هنگامی که به بالای سر ایشان رسیدیم دیدیم این شهید بزرگوار بعلت فرو رفتن

مقداری خون گرم به داخل حلقش احتمال می داد که شهید شود در حال ذکر گفتن و اشهد بجا آوردن

بود که بچه ها ایشان را بلند و از همه طلب حلالیت می خواست و تقریبا هوا در حال روشن شدن بود

و ایشان مقداری خون استفراغ کردند و بعد مشاهده نمودیم که تیر ازاین طرف صورت وارد واز طرف دیگر

خارج و الحمدالله خطر چندانی نداشت و کمی که به خود آمد شروع به صحبت کردن نمود و فرمود

خدا این گنه کار را قبول نکرد وکم کم که بیشتر به خود آمد مقداری از خونها را با چفیه خشک کرد تا    

کمترخونریزی کند وبه ایشان گفتیم شما مجروح شدی به عقب برگرد ،ایشان نپذیرفت و گفت یا منتظر

پاتک دشمن می مانیم یا اینکه اگر قصد ادامه عملیات هست ادامه می دهیم  هنوز می توانیم

بجنگیم یا اینکه هنگام جابجایی گردان با هم به عقب بر می گردیم. یادش گرامی

شادی روح شهید یارحسین رحمن آبادی صلوات