مدتی قبل گوشی تلفن همراهم به صدا در آمد،شماره را نگاه کردم ناشناس بود
جواب دادم خود را آقای ژولیده معرفی و فرمودند از طرف برادر عزیزم آقای بهرامیان
از دلاور مردان 8سال دفاع مقدس تماس می گیرم،شروع به صحبت نمودن کردیم
و ایشان پیشنهاد دادند قصد چاپ کتابی به نام گردان خیبر جهت ارائه به کنگره شهدا
را دارم واز شما درخواست کمک می طلبم ، در آن لحظه با کمی مکث گفتم به روی
چشم .هر کسی در این ره پر فراز و نشیب گام بردارد من دست اورا میبوسم.
خلاصه وعده ملاقاتی حداکثر تا تاریخ 14/10/90 بنا نهاده شد ،بالاخره ایشان آمدند
و همدیگرو زیارت نمودیم با هم صبحانه ای صرف و شروع به صحبت کردن نمودیم
واز کار بزرگی که ایشان پایه ریزی نموده بسیارخوشحال شدم.حدود 2الی3 ساعت
وقت را اختصاص به ارائه مطالبی از خود و همرزمان گردان خیبر و رشادتهای شهدای
گرانقدرش نمودم تا بالاخره برای مرحله اول کافی دانسته و این حقیر خدا را شکر
کردم واز خداوند متعال برای موفقیت این جوان پاک که در ره گردآوری یاد و خاطره
عزیزان گردان خیبر ازتیپ نبی اکرم(ص) تلاش شبانه روزی بعمل می آورد و ساعاتی
من، جا مانده از قافله را بیاد دوستان شهیدم انداخت سلامتی و سعادت ایشان را
خواهان شدم.
سلامتی تمامی عزیزان رزمنده و دست اندر کارانی که در این ره ایشان را یاری می نمایند
صلوات
نظرات شما عزیزان:
پاسخ:سلام مخلص ادامه دهنده راه عزیزان بسیجی گردان خیبر هم هستیم از شما هم بابت زحمت شما کمال تشکر را دارم انشاالله که موفق باشی و سرافراز